حمایتهای مردانه این زنان در پشت جبههها موضوعی است که طی سالهای جنگ مغفول مانده؛ از همین رو با سیده فریبا تدریسی،مسئول جامعه زنان سپاه محمدرسولالله(ص) تهران بزرگ که سالها پشت جبههها حمایتهای مادی و معنوی زیادی نسبت به رزمندگان جبهههای نبرد حق علیه باطل داشته است به گفتوگو نشستیم.
- چطور شد که شما با جنگ آشنا شدید. ورودتان به عرصه جنگ چگونه بود؟
من با توجه به اینکه سالهای جنگ سن و سال زیادی نداشتم از طریق بسیج مسجد محل با جنگ آشنا شدم و با ستادهای پشتیبانی که لباس برای رزمندگان و یا تأمین مسائل خوراکی رزمندگان را انجام میدادند به همراه خانواده همکاری میکردم. هر دو برادر من در زمان دفاعمقدس در جبههها حضور فعال داشتند و تقریبا میشود گفت که همه خانواده با این مسئله مانوس بودند. یکی از فعالیتهای مثبتی که آن زمان انجام میدادیم علاوه بر کمکهای مادی و معنوی به رزمندگان سر زدن به خانوادههای شهدا بود که آن زمان با توجه به اینکه دایی خودم هم در جبهه شهید شدند باعث نزدیکتر شدن به فرهنگ جبهه میشد. من امدادگری را در هلال احمر آموزش دیدم و در بیمارستانهای مختلف تهران حضور پیدا کردم . برای پرستاری از جانبازان کمک میکردم. خدا را شکر میکنم که جوانی خود را در راه خدمت به رزمندگان و جبهههای نبرد حق علیه باطل صرف کردم.
- منزل شما در زمان جنگ کجا بود؟ آیا تهران بودید؟
بله، در آن زمان با توجه به اینکه مساجد بسیار فعال بودند من هم به مسجد امام خمینی(ره) منطقه ابوذر رفتم و از آن مسجد با فرهنگ و واقعیتهای جبهه آشنا شدم. پس از حضور من در بسیج مسجد، خانواده ام نیز با این فرهنگ آشنا شدند و بهصورت خانوادگی در خدمت جنگ درآمدیم و عضو ارتش 20میلیونی بسیج شدیم.
- اولین اتفاقی که مصداقی در زمان آغاز فعالیتتان در این زمینه انجام دادید چه بود؟
در زمانی که بمبارانهای هوایی انجام میشد سعی میکردیم با همسایهها و دوستان و آشنایان درخصوص مقاومت و ایستادگی صحبت کنیم و به آنها میگفتیم که الان صحنهای است که باید مبارزه کنیم و همین امر باعث میشد تا با همکاری هم کارهای دوخت و دوز لباسهای رزمندگان را انجام دهیم و انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است یا بهنوعی باعث افزایش روحیه خانوادهها میشدیم. گاهی مواقع که احساس میشد پتو برای جبههها نیاز است به سرعت به اندازه توانمان آنها را تهیه میکردیم که معمولا با همراهی همسایهها و اهالی محله همراه میشد. یا من بهخاطر دارم که پتوها و لباسهای رزمندگان را که برای شستوشو میآوردند سعی میکردیم به سرعت شسته بشود و اگر ایرادی در پتوها و لباسها بود آنها را برطرف میکردیم. میشود گفت که آن زمان خداوند قدرتی داده بود که با همبستگیای که میان همه ملت وجود داشت همهباهم توانستیم تو دهنی محکمی به همه جهان بزنیم چرا که در جنگ، ما با صدام تکریتی بعثی طرف نبودیم بلکه در برابر همه استکبار جهانی از خود دفاع میکردیم. من میتوانم بگویم هشت سال دفاعمقدس همه مظهر ایثار و ازخودگذشتگی بود که با آن خاطرات ارزنده و باشکوهی که از آن باقی مانده تودهنی محکمی را به دهان همه استکبارجهانی زدیم که اگر بخواهد تعدی کند، چه در داخل ایران و چه در خاک کشورهای مظلوم دیگر با تمام قوا در مقابل آنها ایستادگی میکنیم.
- درخصوص ستادهای مردمی که از ابتدای جنگ تشکیل شد و نقش آنها در آن زمان برای ما بگویید.
ما در سالهای اول جنگ شاهد حضور خانمها در همه عرصههای جنگ بودیم و یکی از آن عرصهها، عرصه خدمترسانی بود که به پشتیبانی و تأمین خوراک و پوشاک رزمندگان و همچنین رسیدگی به خانواده آنها معطوف میشد. همه این خدمات با انسجام خوبی تقسیمبندی میشد و خانمها با حضور فعال خود سریعا به این مسائل رسیدگی میکردند و اگر احساس میشد که باید در جایی امدادرسانی شود در آن نقطه جمع میشدیم و مشکلات را در حد توان خود برطرف میکردیم.
- با توجه به اینکه بیشترین بار بر دوش زنان بود، آنها در این کمیتهها چه نقشی داشتند؟
بعد از فرمان تاریخی حضرت امام(ره) مربوط به تشکیل ارتش 20میلیونی در سال 58، خانمها نیز همپای آقایان به ندای حضرت امام(ره) لبیک گفتند و میتوان گفت که تشکل اولیه بسیج زنان شکل گرفت و با شکل گرفتن این تشکل شاهد بودیم که در زمینه جذب و آموزش و سازماندهی برای خانمها کارهای ارزندهای انجام شد، ابتدای دفاعمقدس میتوان گفت که جبهههایی که دشمن برای ما ایجاد کرده بود خانمها در زمینههای نظامی و رزمی نیز حضور داشتند، حتی ما شهدای زن هم داریم و هرگاه نیاز بوده که پابهپای مردان ایستادگی کنند ایستادگی کردند. شما ببینید این رزمندگان در دامان زنان فداکار رشد کردند که توانستند پس از انقلاب سلاح در دست بگیرند و در جبههها حضور پیدا کنند. در عرصه پشتیبانی هم نمونههای زیادی وجود دارد؛ حتی در بسیاری از مواقع خانمها از لحاظ اقتصادی باری را از دوش مردان برداشتند که برای نمونه میتوان به اهدای زیورآلات و یا پولهای نقد اشاره کرد. زنان با این فداکاریهای خود به رزمندگان این اطمینان را میدادند که نگران خانواده نباشند و بدانند که زنان بهخوبی تربیت فرزندان آنها را نیز بر عهده گرفتهاند. پزشکان، پرستاران و امدادگران ما از طرف جامعه زنان حضور بسیار فعالی داشتند، حتی در خط مقدم نیز شما شاهد حضور پررنگ آنها هستید.
- طی سالهای جنگ مسائل اقتصادی خانوادههای رزمندگان چگونه حل میشد؟
البته رزمندگان ماهانه حقوقی داشتند اما من به یاد دارم آن زمان رسیدگی خاصی از سوی مقاماتی که رزمندگان را اعزام میکردند میشد؛ گروههایی را مشخص میکردند که آنها به خانوادههای رزمندگان سرکشی میکردند و اگر خانوادهای مشکلاتی داشت آن گروه با پشتیبانیای که از سوی خود سپاه انجام میشد سعی میکردند آن مشکل را برطرف کنند و یک رفاه نسبی در غیاب آن رزمنده برای خانواده وی ایجاد میکردند که خود این حتی یک حمایت معنوی هم از رزمندگان میشد.
- بعد از جنگ بهنظر شما زنان چه نقشی در بازخوانی هشتسال دفاعمقدس داشتند؟
بعد از جنگ که عرض کردم هجمه دشمن بهصورت نظامی بود ما نیز باید به همان طریق دفاع میکردیم اما بعد از جنگ ما متأسفانه شاهد هستیم که جنگ نرم از سوی دشمن شروع شده است و ما شاهد هستیم که ابزارهایی مانند ماهواره، اینترنت، بازیهای رایانهای، فیلمهای هالیوودی و دیگر مسائل اعتقادات جوانهای ما را مورد هجمه خود قرار داده است و الان نیز باید نوع دفاع ما متفاوت شود. الان که دشمن فکر میکند با تحریم اقتصادی قادر خواهد بود ما را به زانو درآورد و میتواند همان سروری که زمان شاه مخلوع داشت را روی کشور اسلامی ما داشته باشد، نوع دفاع ما فرق کرده است، دفاع کنونی ما باید مقاومت باشد در قبال مسائل اقتصادی و باید از این مقاومت حمایت کنیم. خانمها باید امروز از کالای ایرانی حمایت کنند و تشویق کنیم فرزندان خود را که در این زمینه پوشش و تأمین مایحتاج خود را از کالای ایرانی تأمین کنند تا بتوانیم به تولیدات خود در مسائل اقتصادی اتکا کنیم. وقتی ما میبینیم که خانوادهها را مورد هجوم قرار میدهند باید بهدنبال تحکیم بنیان خانواده باشیم و مادرها را به نوعی واکسینه کنیم و به آنها آموزش دهیم که چگونه میتوانند فرزندان خود را به درستی و به شیوه اسلامی تربیت کنند؛ برای مثال هماکنون هماندیشی دختران جوان هست که ما سعی میکنیم به شبهات این عزیزان در زمینههای مختلف پاسخ صحیح دهیم، یا حلقههای تربیت صالحین است که تاکنون بسیار موفق عمل کرده است سپاه تهران و توانسته در پنج رده سنی حلقههای تربیتی را ایجاد کند و در همه مساجد تهران آنها را فعال کند. البته زمینههای زیادی است که بسیج و سپاه در بخش زنان در حال فعالیت در آن هستند برای مثال کمک به مناطق محروم در شهرها و استانهای مختلف.
- در سالهای بعد از جنگ توجه چندانی به حضور زنان در جبههها نمیشد اما در سالهای اخیر ما شاهد هستیم که زنان حتی وارد عرصه روایتگری شدهاند که نمونه بارز آن کتاب «دا» بود. نظر شما در این زمینه چیست؟
حضور مستقیم این خانمها در جبهه و آن چیزی که خود لمس کردهاند بسیار تأثیرگذار خواهد بود چرا که با دلی سوخته و دردکشیده آنچه آن زمان دریافت کردهاند را بیان میکنند و این مسئله جذابیت کار را بالا میبرد و این بسیار قابل تقدیر است. ما هم در همین شهر تهران عدهای از خانمهایی که در جبهه حضور داشتند را شناسایی کردیم و هماکنون در حال استخراج خاطرات آنها هستیم که قرار است کتابهایی در زمینه شهدای زن بهزودی منتشر شود. ما الان شاهد این هستیم که بهمدت سهسال است که بسیج جامعه زنان کشور شاخص زن شهید را برای ما معرفی میکند.